Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2221 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
port
U
بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
headers
U
یک سری لوله اگزاست
header
U
یک سری لوله اگزاست
party boat
U
قایق بزرگ حامل مشتریان
cigarrette
U
قایق مسابقه بزرگ موتوری
sportfisherman
U
قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
canopy
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
to pipeline
U
با خط لوله لوله کشی کردن
obstruction
U
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstructions
U
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
U
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end
U
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
jack ring
U
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
vas deferens
U
لوله خروجی بیضه لوله منی
rigatoni
U
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
tacking
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
collimate
U
موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
lyophilization
U
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
broaches
U
سوراخ کردن قایق
boats
U
قایق رانی کردن
barge
U
با قایق حمل کردن
capsizes
U
واژگون کردن قایق
broaching
U
سوراخ کردن قایق
capsized
U
واژگون کردن قایق
capsizing
U
واژگون کردن قایق
boat
U
قایق رانی کردن
broached
U
سوراخ کردن قایق
swamping
U
غرق کردن قایق
capsize
U
واژگون کردن قایق
barges
U
با قایق حمل کردن
swamped
U
غرق کردن قایق
swamps
U
غرق کردن قایق
broach
U
سوراخ کردن قایق
swamp
U
غرق کردن قایق
barged
U
با قایق حمل کردن
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
ship water
U
نفوذ کردن اب بداخل قایق
cast off
U
باز کردن طناب قایق
bail
U
عمل خارج کردن اب قایق
scow
U
با قایق چهارگوش حمل کردن
ground tackle
U
وسیله مهار کردن قایق
tube
U
از لوله رد کردن
tubes
U
از لوله رد کردن
steamboat
U
قایق بخاری باکشتی بخارسفر کردن
lighters
U
با قایق باری کالا حمل کردن
mooring
U
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
lighter
U
با قایق باری کالا حمل کردن
sockets
U
بست لوله دوراهی لوله
oviduct
U
لوله رحمی لوله فالوپ
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
water pipe
U
لوله مخصوص لوله کشی اب
justification
U
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justifications
U
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipe
U
لوله کشی کردن
siphon
U
از لوله یاسیفون رد کردن
To lay the pipes .
U
لوله کشی کردن
syphoned
U
از لوله یاسیفون رد کردن
piped
U
لوله کشی کردن
siphoned
U
از لوله یاسیفون رد کردن
syphons
U
از لوله یاسیفون رد کردن
siphons
U
از لوله یاسیفون رد کردن
plumb
U
لوله کشی کردن
tide drain
U
زهکشی کردن با لوله
tubulate
U
لولهای کردن لوله دار کردن
foldboat
U
قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
head down
U
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
head off
U
دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
mooring line
U
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
boat space
U
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
canalize
U
نهرسازی لوله کشی کردن
enlarges
U
بزرگ کردن
maximising
U
بزرگ کردن
dilates
U
بزرگ کردن
grossing
U
بزرگ کردن
maximize
U
بزرگ کردن
maximized
U
بزرگ کردن
dilate
U
بزرگ کردن
maximised
U
بزرگ کردن
gross
U
بزرگ کردن
dilating
U
بزرگ کردن
grossed
U
بزرگ کردن
grosser
U
بزرگ کردن
grosses
U
بزرگ کردن
grossest
U
بزرگ کردن
maximises
U
بزرگ کردن
distending
U
بزرگ کردن
magnifying
U
بزرگ کردن
magnified
U
بزرگ کردن
largen
U
بزرگ کردن
largen vi
U
بزرگ کردن
magnify
U
بزرگ کردن
enlarge
U
بزرگ کردن
bring up
<idiom>
U
بزرگ کردن
distends
U
بزرگ کردن
magnifies
U
بزرگ کردن
enlarged
U
بزرگ کردن
maximizes
U
بزرگ کردن
maximizing
U
بزرگ کردن
zoom
U
بزرگ کردن
aggrandise
U
بزرگ کردن
zooms
U
بزرگ کردن
distend
U
بزرگ کردن
aggrandize
U
بزرگ کردن
heave
U
بزرگ کردن
heaved
U
بزرگ کردن
zoomed
U
بزرگ کردن
enlarging
U
بزرگ کردن
layihg azimuth
U
گرای روانه کردن لوله توپ
ram
U
پر کردن توپ راندن به داخل لوله
lays
U
روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
rammed
U
پر کردن توپ راندن به داخل لوله
lay
U
روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
stave
U
شبیه لوله ایجاد سوراخ کردن
rams
U
پر کردن توپ راندن به داخل لوله
cabled
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable
U
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
spill wind
U
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
nurturing
U
غذا بزرگ کردن
aggrantizement
U
عمل بزرگ کردن
aggrandizement
U
عمل بزرگ کردن
nurtures
U
غذا بزرگ کردن
nurtured
U
غذا بزرگ کردن
nurture
U
غذا بزرگ کردن
boresight
U
میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
fill
U
اجرا کردن بزرگ شدن
zooming
U
بزرگ و کوچک کردن تصویر
zoomed
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zooms
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
zoom
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن
fills
U
اجرا کردن بزرگ شدن
loom
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
magnifies
U
زیر ذربین بزرگ کردن
magnify
U
زیر ذربین بزرگ کردن
magnifying
U
زیر ذربین بزرگ کردن
magnified
U
زیر ذربین بزرگ کردن
looming
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
looms
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
loomed
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
priming
U
پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
traveler
U
میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
showboat
U
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
hyperbolize
U
بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
grandmothers
U
مثل مادر بزرگ رفتار کردن
zooming
U
بزرگ کردن یک ناحیه از متن یا گرافیک
grandmother
U
مثل مادر بزرگ رفتار کردن
fat bits
U
بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش
scale
U
کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
to give prominence to
U
بزرگ کردن برجسته کردن
amplifies
U
بزرگ کردن مفصل کردن
amplified
U
بزرگ کردن مفصل کردن
amplify
U
بزرگ کردن مفصل کردن
amplifying
U
بزرگ کردن مفصل کردن
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
anchor block
U
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
lattices
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice
U
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
scooters
U
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooter
U
روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
ratioing
U
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
projection print
U
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
bottoming reamer
U
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
slices
U
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slice
U
ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
bore sighting
U
محوریابی کردن محوریابی لوله توپ
angle of traverse
U
زاویه حرکت لوله در سمت زاویه سمت لوله
Recent search history
Forum search
1
Potential
1
strong
1
To be capable of quoting
1
set the record straight
1
Arousing
1
pedal pamping
1
construed
1
what s the meaning grandiflorum to farsi ?
1
سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمیگردد یا فقط به piping
1
این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com